امام حسنی ها 9
استاد حبیب حاجی نژاد

وی یکی از باسابقه ترین نیروهای رزمنده بسیجی تا قبول قطعنامه و حتی پس از آن که دل کشیدن از فضای جبهه و جنگ برایش بسیار سخت بود و به سختی می توانست آن جا را ترک نماید. استاد حبیب که در بین رزمندگان به صفا و صمیمیت معروف است مسئولیت تیم راه آهن بهبهان را از زمان پیش از انقلاب به عهده داشته و در روند زمان از هر گونه کمک برای پیشرفت آن دست برنداشته است . در قبل از انقلاب به همراه تعدادی از انقلابیون با سابقه در شعار نویسی و ساخت سه راهی های انفجاری همکاری داشته و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و شروع توطئه های شرق و غرب که اوج آن در تحمیل جنگ ناجوانمردانه به میهن اسلامیمان بود حضوری فعال داشت. برادرش علی که سرباز نیروی هوایی ارتش بود داوطلبانه به همراه نیروهای اعزامی به جبهه اعزام شد و به همراه نیروهای نامنظم شهید چمران و تیپ عاشورا به نبرد با دشمنان پرداخت که در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسید. استاد حبیب در ادامه راه برادر در عملیات والفجر مقدماتی در جبهه ها حاضر شد که این حضور تا بعد از قبول قطعنامه ادامه یافت. با توجه به حرفه تخصصی وی در کفاشی با اصرار فرماندهان منطقه در یک چادر به تعمیر بند حمایل،کوله پشتی و پوتین های رزمندگان پرداخت که این اعزام و حضور 45 روزه وی غیر رسمی بود و پس از آن از طریق بسیج به جبهه اعزام و در عملیات های خیبر ، بدر، والفجر8 و ... و پدافندی های آن حضوری موثر داشت که در این مدت علاوه بر رفع مشکلات رزمندگان در زمینه تعمیر البسه و تجهیزات به امر کمک در تدارکات آن ها پرداخت که همراهی با برادرانی نظیر استاد غلام مروج ،رضا تمامی و ... شور آن را دوچندان کرده بود و این خدمات رسانی به همراه روحیه شاد و همراه با لبخند به رزمندگان همراه بود.
وی در عملیات والفجر 8 در گردان عاشورا به فرماندهی حاج محمود محمد پور با اصابت ترکش به سر به مقام والای جانبازی نائل شد که پس از گذراندن دوران نقاهت بلافاصله به جبهه اعزام شد. حساسیت زیاد وی به مقوله اسراف و تبذیر و نگهداری از اقلام تدارکاتی وی را در میان رزمندگان خصوصاً تازه واردها نشان کرده بود؛ موارد متعددی از سوی وی رخ داده بود که سبب انبساط خاطر و تجدید روحیه رزمندگان حتی تا کنون که سال های زیادی از آن دوران می گذرد شده است. وی در دوران حضور در دفاع مقدس خیلی کم از مرخصی استفاده نمود بطوریکه در یکی از ماموریت های اعزامی به مدت یازده ماه در جبهه ماند .
از همراهی با برادران امیدیه و آغاجاری به نیکی یاد می کند که در ذهن وی نقش ماندگاری را حک کرده اند ذکر خاطرات وی از دوران دفاع مقدس با برادران رزمنده ،جمع های صمیمانه و پیروزهای رزمندگان را بهترین لحظات و قبول قطعنامه و دل کندن از صحنه جنگ را بدترین لحظات در زمان جنگ می داند.
هم اکنون استادحبیب با ادامه کار قبلی خویش در کفاشی که مجاور راسته بازار قدیمی در خیابان عدالت روزانه محل جمع شدن تعداد زیادی از رزمندگان و سایر اقشار می باشد که با دلسوزی و روحیه باز تلاش زیادی جهت زنده نگهداشتن این خاطرات و ارائه به نسل جدید از طریق الگوی عملی رفتار با ارباب رجوع دارد.