فرماندهی و سازماندهی یگان ها در دفاع مقدس
جنگ هشت ساله عراق علیه ایران بعنوان طولانی ترین نبردهای معاصر و در قرن بیستم پس از جنگ ویتنام به شمار می رود که خصوصیات ویژه آن از جمله حمایت قدرت های جهانی از رژیم بعث عراق ، کاربرد سلاح های شیمیایی و ممنوعه به صورت گسترده در طی جنگ ، شورشهای محلی و درگیری های داخلی و کودتا ، محاصره اقتصادی و تسلیحاتی ، کیفیت حضور نیروهای مردمی و شیوه متفاوت جنگ و عملیات آن را از سایر جنگ های حادث شده در جهان و در طول تاریخ متمایز نموده است.
در آغاز جنگ نیروهای مردمی بدون سازماندهی مشخص در خطوط مقدم به نبرد با متجاوزان پرداخته و پاتک های هجومی بصورت انفرادی و یا همراه نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران جلوی پیشروی نیروهای عراق را گرفته و استراتژی برق آسا و جنگ سریع (جنگ سه روزه) ارتش عراق را با شکست روبرو ساختند .
در روزهای آغازین جنگ نیروهای سپاه پاسداران و بسیجیان بصورت گسترده در جبهه های جنگ حضور پیدا نمودند و در این بین سپاه شهرستان هایی که در نوار مرزی با عراق بودند عملا با تغییر ساختار اداری به سوی سازماندهی نظامی به شکل یک ضرورت برای دفاع از کشور درآمدند.
نوار مرزی ایران و عراق:خط قرمز حد تقریبی پیشروی عراق و خط زرد حد پیشروی ایران می باشد
آرام آرام که در سیستم فرماندهی سپاه از مرکز نشینی خارج و در جبهه های جنگ مستقر شد و به عنوان یکی از ارکان طرح ریزی عملیاتها برای بیرون راندن ارتش بعث عراق به فعالیت پرداخت،به ضرورت سازماندهی نظامی ساختار سپاه برای اجرای عملیات به جبهه های جنگ می آمدند و این مسئله نیاز به سازماندهی نیروهای داوطلب در ساختار جدید را برجسته تر می کرد.
از عملیات ثامن الائمه که حصر آبادان شکسته شد سپاه به این نتیجه رسید که جز با سازماندهی نظامی مناسب نمی تواند حجم گسترده نیروهای داوطلب حاضر در جبهه جنگ را در عملیاتهای گوناگون به کار گیرد؛ بنابراین به ایجاد ساختارهای جدید در سازماندهی نظامی جنگ پرداخت پس از عملیات ثامن الائمه هم برخی از مسئولین سپاه به این نتیجه رسیدند که باید گردانهای رزمی در سپاه بوجود آید ،طرح این گردانهای رزمی تهیه شده و به عنوان برنامه در دستور کار قرار گرفت ،اما پس از عملیات طریق القدس ، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که برای طرح ریزی و اجرای عملیاتهای بزرگ باید سازماندهی نظامی گسترده ای در جبهه های جنگ انجام دهد،بنابراین پیش از عملیات فتح المبین ،فرمانده سپاه جنگ طرح تشکیل تیپ های رزمی متشکل از پاسدارها و نیروهای داوطلب بسیجی را اجرا کرد و این تیپ ها پس از عملیات طریق القدس ، عملاً تشکیل شده بودند ولی چون برای عملیات فتح المبین ، نیاز به سازماندهی گسترده تر و تیپ های بیشتری از سپاه بود، آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه به محور کردستان و غرب رفته و از فرماندهان مستقر در آنجا از جمله برادر متوسلیان خواست که به کمک حاج همت و شهید شهبازی یک تیپ رزمی را تشکیل بدهد و نیروهای سازماندهی شده را به منطقه جنوب منتقل کند ؛البته پیش از آن ،نیروهای مستقر در جبهه جنوب به صورت تیپ سازماندهی شده و تیپ امام حسین (ع) به فرماندهی شهید خرازی ،تیپ نجف اشرف به فرماندهی شهید احمد کاظمی،تیپ 7 ولی عصر عج به فرماندهی برادر رئوفی و تیپ المهدی به فرماندهی برادر فضلی تشکیل شده بود. این سازماندهی ادامه پیدا کرد تا اینکه فرماندهی سپاه در عملیات والفجر مقدماتی که پس از عملیات رمضان انجام شد سازماندهی لشکر را برای سازماندهی طرح های واحد های خود انتخاب کردند و هر تیپ پس از گسترش سازمانی تبدیل به لشکر عملیاتی شد.البته باید گفت که از عملیات فتح المبین به بعد،تعداد گردان هایی که در هر تیپ سپاه به کار گرفته می شده به استعداد یک لشکر و بیشتر بود که مجموعه این اقدامها موجب گسترش ظرفیت های رزمی سپاه و تحول جبهه های جنگ شد.
از لحاظ فرماندهی نیز تا سال 1364 نیروهای ارتش و سپاه با تعامل و همکاری متقابل و مشترک و با الگوی فرماندهی دو گانه و زیر نظر قرارگاه خاتم الانبیاء هدایت جنگ را بر عهده داشتند و هیچ نیرویی از ارتش و سپاه بر دیگری فرماندهی نداشت جزدر صحنه عملیات و در رده گردان که سپاه پاسداران فرمانده و میدان دار جنگ بود.از سال 1364 تا پایان جنگ سیستم فرماندهی و اداره امور جنگ و دفاع در ارتش و سپاه کاملا جداگانه و مستقل بود و ارتش و سپاه حتی در مناطق و صحنه های عملیاتی نیز جدا از هم با نیروهای دشمن نیز می جنگیدند . این دوره و روش فرماندهی را برای عملیات علیه دشمن از آغاز سال 64 تا پایان جنگ به مدت سه و نیم سال اجرا شد.در این دوره از سیکل مدیریت و فرماندهی رزمندگان اسلام حاکم بوده است ؛ همانند زمان اجرای عملیات والفجر 8 (آزاد سازی بندر فاو عراق) که سپاه پاسداران به طور مستقل می جنگید و ارتش نیز در منطقه شلمچه به جنگ با متجاوزین می پرداخت . همچنین اجرای عملیات کربلای 5 که بطور مستقل توسط سازمان سپاه پاسداران در جنوب اجرا می شد، ارتش نیز در زمین دیگری از مناطق غرب کشور عملیاتی تحت عنوان کربلای 6 را اجرا می کرد ؛بنابراین در این دوره پیروزی های درخشان توسط مدافعان ایران اسلامی (اعم از ارتش و سپاه) کسب شد.البته لازم به ذکر است که در این روند نیز تعامل و هماهنگی بین ارتش و سپاه از طریق قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) ایجاد می شد و در مواقع لزوم به ارتش و سپاه دستور می داد که در رابطه با موضوعات مختلف به یکدیگر کمک و یاری رسانند.
(زراعت پیشه،نجف،۱۳۹۰،اولین تیپ:نگاهی به عملکرد تیپ ۱۵ آبی-خاکی امام حسن مجتبی در هشت سال دفاع مقدس)