ابوالشهیدین

حاج فرج الله شمایلی ، از چهره های انقلابی شهر بهبهان بود که در سال های دفاع مقدس ، همزمان 5 فرزندش در جبهه های حنگ علیه متجاوزین حضور داشتند که دو تن از آنان به فیض شهادت نائل گشتند. حمید شمایلی ، متولد سال 1342 ،در سال 1363 و برادرش حبیب الله شمایلی ، متولد سال 1333 در عملیات کربلای 5  خلعت شهادت پوشیدند. سردار شهید حبیب الله شمایلی در زمان شهادت ، قائم مقام لشکر 7 ولی عصر(صلوات الله علیه) و حمید شمایلی معاونت واحد مهندسی رزمی تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) بر عهده داشتند

ابوالشهیدین فرج الله شمایلی

پدر سرداران شهید حبیب الله و حمید شمایلی

این روز‌ها شهر شهید پرور بهبهان، سوگوار مردی بزرگ است که حضورش در جبهه‌ها نقل محافل بود و فداکاری و بردباری‌اش زبانزد خاص و عام؛ پدری رزمنده که همسنگر چهار فرزندش بود. حضورش روحیه بخش بسیجی‌ها و مهربانی‌هایش فراموش ناشدنی است؛ پیرمردی که داغ دو فرزند دید و بار‌ها به استقبال فرزندان جانبازش شتافت؛ بسیجی نستوهی که تحمل ماندن در شهر نداشت و همپای فرزندانش به جبهه رفت.

او که متولد سال 1306 در شهرستان بهبهان بود، از دوازده سالگی بنا بر نیاز خانواده، سال‌های بسیاری را در گرمای کم نظیر خوزستان و بدون هیچ گونه امکانات رفاهی در شهرهای آغاجاری، میا‌نکوه، امیدیه و بندردیلم به صورت شبانه روزی مشغول به کار شد تا زندگی خانواده‌اش را تأمین کند؛ بنابراین، با این تلاش و کوشش بود که مردی شد، نستوه و خستگی ناپذیر تا در آینده بتواند فرزندانی پاک و شجاع تحویل جامعه بدهد.

او با آغاز قیام مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) با فرزندانش به صفوف مبارزین پیوست و خانه‌اش کانون مبارزه با رژیم پهلوی و فرزندانش پیشگام حرکت‌های انقلابی بودند تا پیروزی انقلاب اسلامی.با آغاز جنگ تحمیلی او همدوش مدافعان ایران اسلامی به جبهه‌ها شتافت و در حالی که خانواده‌اش در بهبهان مورد تهاجم هواپیما‌ها و موشک‌های رژیم بعث عراق بودند، با فرزندانش راهی جبهه‌ها شد. او به همراه فرزندانش ابوالقاسم، حبیب‌الله، یدالله و حمید چندین ماه را در جبه‌های جنوب از جمله منطقه عملیاتی خرمشهر گذرانید. رزمندگان با دیدن این پیرمرد بسیجی به وجد می‌آمدند و روحیه می‌گرفتند. وی علاوه بر حضور در جبهه‌ها هیچ گاه از فرزندانش نخواست که از رفتن به جبهه خودداری کنند و به پشت جبهه بیایند، بلکه آنان را به حضور در جبهه‌ها تشویق می‌کرد. آغازین روزهای بهار 1363 بود که یکی از پسرانش یعنی حمید که مسئولیت فرماندهی گردان مهندسی رزمی تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) را بر عهده داشت، در منطقه عملیاتی خیبر (جزیره مجنون شمالی) بر اثر برخورد ترکش راکت هواپیمای دشمن به شهادت رسید. با شهادت حمید نه تنها خللی در اراده این مرد بزرگ دیده نشد، بلکه او را در ادامه راه و دفاع از دین و میهن مصمم‌تر کرد.

زمستان 1365 دومین پسرش یعنی حبیب‌الله  جانشین و فرمانده و سنگ صبور نیروهای تیپ 15 آبی-خاکی امام حسن مجتبی(ع)  که  اینک جانشینی فرمانده لشکر 7 ولیعصر (عج) را عهده‌دار بود، در نبرد بزرگ کربلای 5 به شهادت رسید. او برای دومین بار به افتخار پدر شهید بودن نایل آمد و با سرافرازی در تشییع دومین شهیدش شرکت کرد.او صبور و بردبار و مهربان و مردمی بود، به گونه‌ای که محبوب قلوب بود و همه او را بزرگ خود می‌دانستند و «آقا» صدا می‌زدند. او در کنار مردمی بودنش، حلال مشکلات مردم بود و هیچ کسی را دست خالی برنمی‌‌گرداند بلکه همه تلاش خود را برای حل مشکلات مردم به کار می‌گرفت و گاهی برای حل رفع نیاز مردم به مسئولین نظام نیز نامه می‌نوشت و با آنان دیدار می‌کرد و آن‌ها به احترام ایثار و فداکاری او و فرزندانش آن مشکلات را رفع می‌نمودند.

شهیدان حبیب الله و حمید شمایلی

سرانجام او که نگین درخشان شهر شهید پرور بهبهان و یکی ار افتخارات دیار قهرمان خیز خوزستان بود، پس از عمری اخلاص و فداکاری، سرانجام در روز یکشنبه هجدهم تیر ماه 1391 به فرزندان شهیدش پیوست. در این رابطه، دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که خود شاهد ایثار او و فرزندانش بود، پیام تسلیتی خطاب به آقای یدالله شمایلی از فرزندان آن مرحوم و از رزمندگان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس صادر کرد.در این پیام آمده است:

بی‌تردید آن ابوالشهیدین امروز در جوار رحمت واسعه الهی میهمان عزیزان شهیدش حبیب الله و حمید است. از درگاه حضرت حق علو درجات آن فقید سعید و سلامتی و دوام توفیق جنابعالی که از ایثارگران سربلند جبهه‌ها هستید و عموم بازماندگان را مسالت می‌نمایم.

سردار شهید حمید،یدالله،سردار شهید حبیب الله و ابوالقاسم شمایلی بطور همزمان در جبهه های جنگ

ماجرای یک نامه

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق - گودرز محمودي مسئول تبليغات تيپ 15 امام حسن مجتبي (صلوات الله علیه)  به تاريخ 11 آذر ماه 1363  نامه اي به امام خمینی نوشت و درخواست ملاقات حضوري با یشان را نمود. درست یک هفته بعد ، به تاریخ 18 آذر 1363 گودرز محمودی ، در منطقه عملیاتی جزيره مجنون ، بال در بال ملائک گشود و این نامه زماني  به دست امامش رسيد كه وي بر ایوان عرش منزل گرفته بود. روحمان با یادش شاد :

به تاريخ 11/9/63
بسمه تعالي
حضور محترم و مبارك پدر بزرگوار و پدر دلسوز جماران نايب الا مام، الامام روح الله الموسوي الخميني ادام الله جلاله.
سلام عليكم.
ضمن عرض سلام خالصانه خدمت آن بزرگوار اميد است كه در پناه امام زمان (عج) زيست نموده و هيچ گونه نگراني عارض وجود گراميتان نگردد در ضمن امام عزيز و پدر پرسوز مدت زيادي است از پيروزي انقلاب تا به حال مشتاق ديدار شما پدر بزرگوار مي باشم و به علت مشكلات كاري و يا هم اين كه احياناً جلوگيري كنند از اين كه بتوانم با شما پدر بزرگوار ملاقات شخصي انجام دهم نتوانستم خدمتتان برسم لذا از آن مرجع بزرگ و عالي قدر تقاضامندم كه خواسته اين بنده حقير خدا را قبول بفرماييد.
و اين نامه را كه در حال حاضر خدمتتان عرضه مي دارم در جبهه جنوب (جزيره مجنون) در حين مطالعه  ويژه از زندگي شما حضرت عالي بودم و با خود فكر كردم نامه اي خدمت امام بزرگوار عرضه بدارم شايد اجازه دادند اين بنده حقير وجود گراميشان را ملاقات نمايم.
قربان وجود گراميتان.
گودرز محمودي
عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان ايذه
والسلام علي من اتبع الهدي
من الله توفيق
  الاحقر گودرز محمودي