سنت حسنه

 

بر طبق سنت حسنه ای که چندین سال است از سوی گروه یاران دفاع مقدس که متشکل از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و از بازماندگان تیپ 15 امام حسن مجتبی ع می باشند مراسم افطاری در نیمه ماه رمضان (یکم مردادماه سه شنبه ساعت ۲۲-۲۰) در جاده زیدون باغ تسنیم به مناسبت میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ع برگزار می گردد که در آن از کلیه رزمندگان 8 سال دفاع مقدس حضور پیدا می کنند و با برگزاری مراسم نماز جماعت و همچنین برنامه های متنوعی که به صورت خودجوش و کاملاً مردمی برگزار می گردد رزمندگان ساعاتی روحانی و معنوی را در کنار یکدیگر بسر برده و با یاد آوری لحظات نورانی دفاع مقدس روزه خود را افطار می کنند. به امید اینکه نظیر چنین مراسمی گسترش و سال های سال امتداد یابد و بتوانیم با زنده نگاه داشتن خاطرات سالهای حماسه و عزت راه و روش شهدا را ادامه داده و بتوانیم شیوه دفاع مقدس را در جامعه و نسل جوان ساری و جاری نماییم.

انشاء الله

گروه یاران دفاع مقدس

 

 

حق الزحمه تنها یک صلوات

آرایشگاه صلواتی در مناطق عملیاتی: تیپ ۱۵ آبی-خاکی امام حسن مجتبی ع

آرایشگاه صلواتی

 

چفيه چيست وچرا داراي احترام است؟

تکه پارچه اي سفيد که نخهاي سياه آنرا راه راه نشان مي داد، چيزي فراتر از يک اسلحه، و براي بچه هاي جبهه و جنگ شناخته شده بود. چفيه يادگار کساني است که در مقابل متجاوزان تا دندان مسلح ايستادند و حماسه دفاع مقدس هشت ساله را آفریدند. چفیه یار همیشه همراه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، کاربردهای مختلف و البته گاهی عجیب و جالب در مناطق جنگی داشت.چفیه برای رزمندگان اسلام تنها یک پارچه با کاربردهای معمول نبود.شاید چفیه بسیاری از رزمندگان، بیشتر از سلاح هایشان با آنها همراه بوده است و به حتم یادگاران دفاع مقدس خاطرات جالب و شنیدنی از این یار همیشه همراه خود دارند . برخی از کارکردهای چفیه در دوران دفاع مقدس عبارتند از:

چفیه

 

  • چفیه از دور نشان گر خودی بودن فرد و کارت شناسایی اولیه رزمندگان اسلام در مناطق عملیاتی بود.  چفیه گاهی به عنوان سجاده نماز ، رزمنده ها استفاده میکردند و چفيه سجادة نماز عاشقان در دل شب بود.
  •  
  •  چفیه در نیمه های شب سر و صورت عاشقانی را می پوشاند که تلاش داشتند با گمنامی و ناشناس نجواهای خویش را با گریه  و زاری نثار حق تعالی کرده و با سرازیر شدن قطرات اشک بر گونه هایشان در گوشه و کنار مناطق عملیاتی و پادگان های آموزشی ،کسی دیگر از این اسرار آگاهی نیابد؛ چه راز و نیازهای عاشقانه و چه اشک های عارفانه ای که در این شب ها رقم نخورد و چه دعاهایی که با استجابت آنها مجوز پرواز بسیاری از این عاشقان از دنیای خاکی به آسمان ها صادر نشد؟
  •  
  • چفیه گاهی جای زيرانداز در هنگام استراحت رزمندگان استفاده می شد.
  •  
  • چفیه به هنگام خواب کارکرد ملافه را داشت.
  •  
  • چفیه در زير آفتاب شديد مناطق عملیاتی و برای فرار از گرمای طاقت فرسا سايبان رزمندگان بود.
  •  
  • چفيه در هنگام شناسايي مناطق عملیاتی و جنگهاي چريکي نقاب مي گشت تا چهره واقعی رزمندگان توسط دشمن کشف نشود.
  •  
  • چفیه در هنگام نياز، بند اسلحه، کمربند و فانسقه  می شد.
  •  
  • چفیه بیشتر وقتها سفره غذا می شد و صبح و ظهر و شام سفره میزبان رزمندگان مي شد.
  •  
  • چفیه هنگام رفتن به حمام حوله مي شد.
  •  
  • چفیه هنگام گرما عرق گير می شد تا عرق های سرازیر شده از سر و روی رزمندگان را پاک نماید.
  •  
  • چفیه هنگام سرما شال کمر رزمندگان بود تا بدن آنها را از سرمای استخوان سوز حفظ نماید.
  •  
  • چفیه هنگام بادهای شدید و هجوم گرد و خاک حکم محافظ بر روي صورت بود.
  •  
  • چفیه هنگام نبرد همچون تاج گل برگردن بسيجي مي درخشيد.
  •  
  • چفیه در هنگام بمباران شیمیایی دشمن و در نبود و یا کمبود ماسک ضدگاز،  بهترین عملکرد محافظتی را داشت و با خیس کردن چفیه و گرفتن جلوی دهان و بینی سلامت رزمندگان را تا خروج سریع از منطقه تضمین می کرد .
  •  
  • چفیه در مراسم ها و عزاداری ها به خصوص در ماه های محرم و رمضان به جای دستمال اشک رزمنده های اسلام به کار می رفت.
  •  
  • چفیه به هنگام  تصفیه آب و تهیه شربت خصوصا ً شربت  آب لیمو به عنوان صافی استفاده می شد.
  •  
  • چفیه در مناطق جنگی به عنوان پیش بند آرایشگاه های صلواتی مورد استفاده بود.
  •  
  • چفیه در موقع لزوم طناب می گشت تا از آن در شرایط مورد نیاز استفاده شود.
  •  
  • چفیه استتار شخص در موارد خاص برای در امان ماندن از دید دشمن بود.
  •  
  • چفیه در تزیین سنگر و پوشاندن دیواره سنگر برای زیبایی و جلوه های ویژه استفاده می شد.
  •  
  • چفیه به عنوان پرده  در ورودی سنگر و یا تقسیم  قسمت های داخلی آن استفاده میشد.
  •  
  • چفیه پشه بند و دور کننده حشرات و پشه های موذی بود (خصوصاً پشه کوره در شب ها و خرمگس ها  در روزها در پاسگاه های  هورالعظیم و جزایر مجنون)
  •  
  • چفیه به هنگام بارش باران و رحمت الهی چتر رزمندگان می گشت.
  •  
  • چفیه به هنگام اقامه نماز عبای رزمندگان می شد.
  •  
  • چفیه در اکثر اوقات  شال گردن رزمندگان بود تا از مزایای آن در تمامی لحظات استفاده شود.
  •  
  • چفیه به هنگام خواب روبالشتی رزمندگان می شد .
  •  
  • چفیه به وقت ضرورت و هنگامی که فرسوده شده بود به عنوان فرچه و برس استفاده می شد.
  •  
  • چفیه برای نگهداری مواد غذایی مثل نان، سبزی وکاهو و .. کاربرد زیاد داشت.
  •  
  • چفیه به هنگام ماموریت  برای پاک کردن شیشه ماشین،تجیزات نظامی و ....استفاده می شد.
  •  
  • چفیه دستگیره خوب و مناسبی برای جابجایی ظروف غذا محسوب می شد.
  •  
  • چفیه سیاه وسیله ای برای استتار عمامه روحانیونی بود که قدم به قدم با رزمندگان اسلام پیش می آمدند.
  •  
  • چفیه وسیله ای مناسب برای رفع تشنگی در مواقع سخت و شناسایی بود که با حداقل آب نمناک می گشت و عطش رزمندگان را کاهش می داد.
  •  
  • چفیه به هنگام شکستن خط مقدم و شناسایی های رزمی وسیله ای برای خفه کردن کمین دشمن بود.
  •  
  • چفیه پوششی برای پنهان کردن اشیاء و وسایل خصوصاً اقلام تدارکاتی بود تا از پاتک برخی رزمندگان شلوغ جبهه در امان بماند.
  •  
  •  چفیه به هنگام ماموریت  و عملیات ها وظیف پاک کردن سلاح و تجهیزات و براق نمودن آن را بر عهده داشت.
  •  
  • چفیه به هنگام مجروح شدن رزمندگان در مناطق عملیاتی با شیوه های ابتکاری و به کمک اسلحه ها ،  برانکارد شده و مجروحین را با آن حمل می کردند.
  •  
  • چفیه به هنگام انجام کارهای سنگین خصوصاً جابجایی محموله های تدارکاتی،تسلیحاتی و ساخت سنگر  دستمال قدرت شده و دور کمر رزمندگان بسته می شد.
  •  
  • چفیه گاهی  هم بقچة حمام و ساک دستی رزمنده ها بود.
  •  
  • چفیه به عنوان دستمال مرطوب برای پیشونی افراد تبدار هم استفاده میگشت.
  •  
  • چفیه دستمالی برای بستن فک و صورت در زمان دندان درد بود.
  •  
  • چفیه در برخی مناطق عملیاتی نظیر هور و رودهای مرزی در اوقات فراغت برای  ماهیگیری به کار می رفت.
  •  
  • چفیه در هوای سرد ، به خصوص در سرمای کوهستان های کردستان با بستن بر پیشانی برای جلوگیری از سینوزیت مفید بود.
  •  
  • چفیه به عنوان بهترین کولر قابل دسترس در مناطق گرم عملیاتی جنوب بود ، با خیس کردن چفیه و قرار گرفتن در جهت مخالف باد و ایجاد باد خنک عملکرد کولر را داشت.
  •  
  • چفیه به هنگام گرما در حکم بادبزن بود.
  •  
  • چفیه دم دست ترین باند و زخم بند برای زخمیها بود ،وقتی امدادگر می رسید اگر باند زخم نبود، محل جراحت هر رزمنده زخمی رو با چفیه خودش می بست یا اگر دست و پای کسی میشکست با چفیه آتل بندی میکردند.
  •  
  •  چفیه به هنگام عملیات و یا ماموریت های شناسایی که هر گونه سروصدا باعث لو رفتن عملیات و یا شهادت سایر همرزمان می گشت اگر رزمنده ای مجروح می گشت برای فرو نشاندن درد و جلوگیری از سروصدا  و به خطر افتادن جان صدها تن از رزمندگان ،چفیه را مچاله کرده و در دهان فرو می برد تا صدایش به گوش دشمن نرسد و چه رزمندگانی که این گونه به شهادت نرسیدند..
  •  
  • چفیه در دسترس ترین کفن برای پیکرهای قطعه قطعه شده شهدای والامقام بود.
  •  
  • چفیه به هنگام شهادت رزمندگان صورت نورانی و مظلومانه انها را در بر می گرفت.
  •  
  • چفیه به هنگام اسارت دشمن به عنوان دستبند  و چشم بند جهت رعایت مسائل حفاظتی استفاده می شد.

و آنگاه که نبرد به پایان میرسید، اشک حسرت یاران خمینی(ره)، تمام وجودرزمندگان  را در بر می گرفت و هر یک به گوشه وکناری شتافته و در حسرت جاماندن از قافله شهدا و از دست دادن دوستان شهیدشان در زیر این چفیه ها چه مویه و زاری ها که سر ندادند؛ چفیه شرح جان فشانی عشاق است؛چفیه معطر از عطر بسیجیان و رزمندگان جان بر کفی است که بدون هیچ چشمداشتی دشمن تا دندان مسلح را سرکوب و برای اولین بار طی دو سده اخیر نگذاشتند قطعه ای از خاک عزیزمان ایران جدا شود و به هیچ کشوری دیگر اجازه دست اندازی به ایران اسلامیمان را ندهد.

شهیدان مجید محسنی و محسن اکبری و برادر رزمنده عبدالرضا مهربان

 

 

چفیه هنوز به عنوان نمادی از بسیجی و رزمنده بودن در بین جوانان استفاده می شود و یادگاری از زمان دفاع مقدس است.

چفیه هنوز در کنار مرقد امام شهیدان،و در جای جای میهن اسلامیمان دستمال اشک مردان بی ادعاست؟

مواظب باشیم چفیه یادگار شهیدان است؛ارزش و اعتبار آن را پاس بداریم و نگذاریم در روزمره گیهای دنیای مادی به مد و تظاهر مبدل شود.

 

شهید منصور ملکپور و برادر رزمنده جعفر دانشورپور

 

شهیدی امام حسنی از دیار خرم آباد

 شهید مسلم رضایی

وي در یک خانواه متوسط و پر جمعیت در شهر خرم آباد متولد گردید. دوران کودکی و دبستان را در محله شهداي  مخابرات گذراند. او بچه ای بسیار پر انرژی و فعال بود که بخش عمده ای از وقت خود را صرف فعالیت های ورزشی می کرد و با وجود اینکه بچه ای باهوش و مقید بود،اما شور و حال جبهه با شروع جنگ تحمیلی به او امان نداد و داوطلبانه از طریق مسجد محل وارد بسیج سپاه گردید و در سن 16 سالگی در پاییز 1361 عازم جبهه شد. تا سوم راهنمایی درس خواند و سپس در مدت جبهه رفتن،در امتحانات متفرقه شرکت کرده و تا دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. ابتدا به عنوان یک جوان بسیجی بی تجربه در جنگ وارد جبهه شد اما به دلیل رشادت ها و فعالیت هایی که از خود نشان داد پس از مدتی مسئولیت ها یی به عهده گرفت و در واحد اطلاعات عملیات مشغول به کار شد.او به طور مداوم تا هنگام شهادت، چهار سال پیوسته در جبهه بود.

شهید مسلم رضایی

در زمان اولین اعزام به جبهه چون استان لرستان  یگان اختصاصی نداشت و هنوز تیپ 57 حضرت ابوالفضل ع که نیروهای لرستان باید نیروی انسانی آن را تشکیل می دادند تاسیس نشده بود مسلم همچون خیلی از رزمندگان لرستانی به جمع رزمندگان تیپ 15 آبی-خاکی امام حسن مجتبی ع که نیروهای تشکیل دهنده آن را طیف وسیعی از خوزستان،لرستان،تهران،فارس و .... تشکیل می دادند پیوست و واحد اطلاعات و عملیات یگان انتخابی وی برای خدمت به جنگ و دفاع مقدس بود. مسلم حتی پس از تشکیل تیپ 57 حضرت ابوالفضل ع به دلیل صمیمیت حاکم بر برادران رزمنده تیپ 15 امام حسن ع حاضر به ترک آن و پیوستن به همشهری های خود نکرد و تا لحظه شهادت امام حسنی ماند.

در برگشت به خرم آباد و جمع خانواده خویش تواضع خاصی داشت و هیچگاه از فعالیت های خود و سمتش در جنگ چیزی طرح نمی کرد و به دلیل حساسیت کار و فعالیتش در واحد اطلاعات و عملیات که با انجام شناسایی های مختلف راه را برای عملیات آتی رزمندگان باز می کردند سعی وافری در خودسازی و رازداری داشت و بر همین اساس مسلم فردی کم صحبت و در عین حال بشاش و خنده رو بود؛ همیشه خود را یک بسیجی ساده و بدون مسئولیت معرفی می نمود. او در مدت جبهه، چندین بار مجروح شد. بطوری که دچار ناراحتی گوش ، معده و . . . شده بود

صحنه های عملیات کربلای یک و هور العظیم و تلاش زیاد وی در مناطق فوق هیچگاه از یاد و خاطره امثال من و دوستانش در تیپ 15 امام حسن مجتبی ع نمی رود.

وی در اعزام و هدایت دیگر اعضاء خانواده به جبهه فعال بود به طوری که در عملیات های دیگر، برادران  مسلم در جبهه های کردستان مجروح شدند.

مسلم  رضایی  سرانجام پس از 4 سال حضور مستمر در جبهه و شرکت در شناسایی های مختلف در مناطق عملیاتی جنوب ،میانی و شمالغرب مزد زحمات خود را گرفت و در عملیات نفوذی به خاک دشمن در منطقه عملیاتی هورالهویزه در تاریخ 16/6/1365 بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید.  

                                                                                     روحش شاد و يادش گرامي

شهید علی اشرف معظمی گودرزی

 

وصیت نامه شهید علی اشرف معظمی لحظاتی قبل از شهادت  منطقه عملیاتی  ماووت عراق عملیات بیت المقدس 2

 بسم رب الشهدا و الصديقين...

در اين لحظات آخر عمر شايد كسي از من سراغ وصيت بگيرد. وصيت من، وصيت تمام شهداي گلگون

 كفن ميهن اسلامي است. سعي كنيد امام را تنها نگذاريد. ان‌شاءا... حقیر علی اشرف معظمی 

 28/10/66 ساعت 30/10


کمپوت گیلاس

 

تدارکات در دفاع مقدس برای خودش دنیایی داشت و تهیه و توزیع مواد غذایی که بخش زیادی از آن توسط کمک های مردمی به جبهه ها ارسال می شد از جمله وظایف سخت و حساس برادران تدارکات در دفاع مقدس بود زیرا از یک طرف میزان مواد غذایی زیاد نبود و باید به طور مساوی و به عدالت بین برادران رزمنده تقسیم می شد و از سوی دیگر برخی برادران رزمنده که از جمله شلوغ های جبهه بودند در فرصت های مناسب به انبارهای تدارکات پاتک زده و اقلام منحصر به فردی را شبانه و یا در اوقاتی که مسئولان تدارکات غفلت می کردند در جاهای مختلف مصرف می کردند و برخی از  این خاطرات حتی تا پایان ماموریت ها و برخی دیگر تا پایان دفاع مقدس  به صورت رمز و راز باقی ماند و عاملان انها به هنگام اعزام به خط مقدم جبهه برای انجام عملیات  و یا ماموریت های پدافندی به صورت سربسته و کلی از مسئول تدارکات حلالیت و عذر خواهی می کردند و وجود چنین برادرانی در یگان های عملیاتی خنده و شوق را بر لبان رزمندگان در لحظات سخت و حساس دفاع مقدس جاری می ساخت. در گرمای طاقت فرسای جبهه های جنوب، ساندیس،شربت وکمپوت میوه جات، طرفداران بسیاری داشت و به هنگام ظهر در گرمای طاقت فرسای پاسگاه های هور الهویزه ، بیابان های شلمچه،فکه،فاو،مهران و بسیاری از خطوط عملیاتی که عرق از سرو روی رزمندگان جاری بود این نوشیدنی های خنک و به قول بچه ها تگری بود که می توانست اندکی عطش را کاهش دهد و کمپوت ها در این بین جایگاه ویژه ای داشتند و خصوصا کمپوت گیلاس.

کمپوت گیلاس

 

به دلیل بالا بودن درخواست برای کمپوت گیلاس و کم بودن آن در محموله های ارسالی و کمک های مردمی به جنگ ، معمولا در هنگام توزیع، به نفرات آخر تنها کمپوت سیب،زردآلو و یا گلابی می رسید. در چنین مواقعی و در فضایی دوستانه، کش رفتن کمپوت گیلاس از بچه های دیگر یا مبادله ی یک کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی، بالا می گرفت و خلاصه رزمندگان، بازار بورس کمپوت تشکیل می دادند و صفا می کردند.گاهی نیروهای یک دسته یا یک گروهان، کمپوت های سیب و گلابی خود را روی هم می گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گیلاس از همرزمان دیگر معاوضه می کردند و کمپوت های گیلاس را در ظرف های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند.مسئولان تدارکات برای حل این معضل تدبیری اندیشیدند و آن جدا ساختن پوست کلیه کمپوت ها از بدنه آنها بود تا دیگر در هنگام توزیع آنها شاهد اختلاف نظر در توزیع کمپوت نباشند اما برخی برادران رزمنده چنان در شناسایی قوطی های کمپوت مهارت یافته بودند که از طریق نشانه های حک شده که به صورت سریال و شماره روی آنها بود می توانستند کمپوت های گیلاس را از سایر کمپوت ها تشخیص دهند و باز بازار این برادران برای تشخیص و ارزش گذاری خصوصاًهنگام توزیع اقلام غذایی گرم بود.

 

اما در میانه نبرد و هجوم به دشمن در شب های عملیات بسته ها و کیسه های حاوی مواد غذایی و تدارکاتی که مملو از کنسرو تن ماهی،کمپوتهای مختلف و خصوصاً گیلاس و انواع مغزهای خوراکی که در طول مسیر گذاشته بودند رزمندگان اسلام با بی اعتنایی از مقابل آنها عبور می کردند گویی که اصلاً آنها را نمی دیدند و فقط در اوج تشنگی با سرنیزه قوطی های کمپوت را سوراخ و آب آنها را جهت رفع تشنگی می نوشیدند چرا که آنها در پیش رو لقای رب را می دیدند که جهان مادی در مقابل آن ارزشی نداشت.

یاد آن روزهای خوب و نورانی  بخیر و به یاد همه بچه های سخت کوش تدارکات تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی ع خصوصاً  برادران  رزمنده حاج احمد باعثی، منادی،زنده یاد مشغول الذکر و همه آنهایی که آب ونان دفاع مقدس را به سختی مدیریت می کردند.

او می آید

در جبهه های حق علیه باطل برادران رزمنده سه موضوع را نمی توانستند فراموش کنند دعای عهد پس از برگزاری نماز صبح، زیارت عاشورا به صورت جمعی و فردی و قرائت قرآن در وعده های مختلف شبانه روز و به خصوص قرائت سوره واقعه در ساعات پایانی شب و هنگام خواب.

اعتقاد رزمندگان به حضور و پشتیبانی یوسف زهرا مهدی موعود ع به حدی بود که در تمامی صبحگاهان پس از نماز صبح و قبل از آغاز مراسم صبح گاهی برای آمادگی جسمانی و علی رغم عبادت فراوان در نیمه های شب با گشودن مفاتیح الجنان دعای عهد را زمزمه می کردند و از آن عزیز غائب از نظرها می خواستند که از خدا بخواهد که در ظهورش تعجیل کرده و چشمان همه منتظران را به قدومش مبارک گرداند باشد که ما هم در کنار یاران باوفایش تلاش کنیم که جهان از عدل و داد پر شده و بساط ظلم و ستم و بی عدالتی برچیده شود.

دعای عهد

 

هنوز ندای عاشقانه و عارفانه برادران رزمنده تیپ 15 امام حسن مجتبی ع از حسینیه سایت خیبر،حسینیه پادگان علی اکبر و پلاژ اندیمشک به گوش می رسد که از ژرفای وجود خویش تمنا می کردند که آنها را از زمره یاران یوسف زهرا  ع قرار دهد و اگر در این بین مرگ آنها را در یابد هنگام قیامش آنها را از درون قبرها برانگیخته تا آن عزیز را یاری نمایند.

هم اکنون نیز بازماندگان آن روزهای نورانی و صبح های فراموش نشدنی از یک سود به یاد دوستان سفرکرده شان طلب یاری و شفاعت می کنند و از سوی دیگر با عزیز زهرا س دوباره عهد و میثاقی دوباره می بندند تا با ادامه راه شهدا در انتظار مهدی موعود هر صبحگاهان با او عهدی دوباره بسته تا با عمل به اصول اسلام ناب محمدی ص و دوری جستن از خرافه ها و پیراستن دین از هر گونه امری که خلاف رای و نظر  آن ها باشد آماده برای استقبال از آن عزیز باشند ؛باشد که همه ما با آمادگی کامل روسفید از این آزمون بزرگ بیرون بیاییم .